♥ عشـᓆ و פֿـنـבهـ ヅ

♥ عشـᓆ و פֿـنـבهـ ヅ

لبتون پر از خنده و قلبتون پر از عشق:)
♥ عشـᓆ و פֿـنـבهـ ヅ

♥ عشـᓆ و פֿـنـבهـ ヅ

لبتون پر از خنده و قلبتون پر از عشق:)

پدرم رفت یهویی!!

:'(

رفتی…

به همین سادگی…

ما ماندیم و حجم بزرگی از ماتم های تلنبار شده در دل…

ما ماندیم و همه آن حسرت هایی که تنها با یک در آغوش کشیدن می ریخت.

ما ماندیم و جای خالی کوچکی که بزرگواری پدری چون تو را به یادمان می آورد.

ما ماندیم و یک اندوه بزرگ.. که ذره ذره اشک هایمان نه تنها این آتش را فرو نمی نشاند؛

 که سر بر می آوردش..

کاش می دانستم پنج شنبه ای که دستت را به نشان خداحافظی فشردم آخرین بار است که دستانت را گرم

حس می کنم…

 کاش می دانستم تنها سه شب دیگر کنارت می آیم و دستانت را – و این بار سرد- به دست می گیرم…

 کاش این پرده ها نبود تا بار دیگر با سینه ای که نفس دارد در آغوش بکشمت و ببوسمت…

 کاش می دانستم بار دیگر که می بینمت ؛ تو نمی بینی ام…

 نگاه تو را مرگ می رباید…

کاش نبودم آن شب که چشمان از مرگ سرشارت را بر هم بگذارم…

با همین دستهایی که سه شب پیشترش خود تو فشرده بودیشان…

 کاش نبودم آن وقت که پیکرت را بر میداشتم… کاش..کاش… کاش

تو خود می دانی چقدر سختم بود و پیر شدم تا بخزم میان بستر آخرت؛

به پهلو بخوابانمت و شانه ات را تکان دهم.. تا تلقینت دهم… تا… تا .. یادت هست پدر؟

تو همانی بودی که با یک تکان بیدار می شدی…

چقدر تکانت دادم و صدایت در نیامد…

 که صدای استخوانهایت را جایش شنیدم…

حیف شدی پدر..حیف شدی…

 و من اینجا اکنون میان تنهایی خویش نشسته ام مات و مبهوت…

 انگار نه انگار تنهایم گذاشتی و رفتی…

 آرام آرام گرفته ای میان بسترت…

 من ماندم و غم بزرگ بی پدری

منبع: اینترنت اما برآمده از دل من

نظرات 3 + ارسال نظر
زهرا جمعه 9 بهمن 1394 ساعت 00:31 http://benaamepedar

سلام
خیلی ناراحت شدم و متاثر....
نمیدونم چی بگم جز اینکه خدا صبر بهتون بده و پدر عزیزتون رو بیامرزه و قرین رحمت قرار بده
غم بزرگیست...غم نبودن بابا...بزرگترین و امن ترین تکیه گاه.... روحشوت شاااد

سلام..ممنونم ازت دوست عزیز..

mooty پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 23:11 http://dj-mooty.blogsky.com

مرسی خانومی.
میدونم نمیتونی فراموش کنی ولی امیدوارم باهاش کنار بیای...
لینکی:))

mooty پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 13:04 http://dj-mooty.blogsky.com

داشتم وبگردی میکردم ک وبتو دیدم واقعا متاسف شدم میدونم با این حرفا هیچ باری از دوشت کم نمیشه ولی میتونم درک کنم ک چ غم بزرگی داری.
امیدوارم خدا پدرتو مورد رحمت قرار بده.
درضمن مطمئن باش پدرت راضی نیست اینقد خودتو اذیت کنی.
+ی دوست غریبه :))

خیلی ممنون از شما...امیدوارم غم نبینی و سایه مامان بابات همیشه بالاسرت باشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.